آزمودن

ساخت وبلاگ
هیچ مرزی وجود نداره...ما انرژی سیال در عالمین هستیم.که در برحه هایی که با زمان، فصل مشترک پیدا می کنیم، به ماده تبدیل می شیم...مفهوم مرزها، تعریفی هست که سیاستمداران برای پر کردن جیبهاشون بیان کردن؛ این وسط یک عده ای دنبال می کنن این مسیر رو، براش می جنگند، جان می گیرند و جان می گذارند...این یعنی ما همه هیچیم و به هیچ جایی تعلق نداریمو شاید همه چیزیم و به همه جهانها تعلق داریم...و احتمالا همواره سیالیم میان دو احتمال فوق... آزمودن...
ما را در سایت آزمودن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : azmoodano بازدید : 39 تاريخ : يکشنبه 26 شهريور 1402 ساعت: 11:27

لاقل تو بمون براموندلمون خوش بود خدا بهمون ی *بابا* داده از راه دور...از اون بابا ها که همیشه دلم می خواست داشته باشم و نصیبم بشهخوشحال بودم ی بابایی که ایده الم بود نصیبم شده...حالاچه دور و چه نزدیک...با همه چالش ها...هیچ وقت این رو نگفته بودمولی دقیقا به همین دلیل برات کار میکردم و طراحی می کردم و پابه پات می دویدم و بیدار می موندمچون حس می کردم داشتم برا اون بابایی که ایدالم بود و بلاخره نصیبم شده بود کار می کردم آزمودن...
ما را در سایت آزمودن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : azmoodano بازدید : 42 تاريخ : يکشنبه 12 شهريور 1402 ساعت: 21:27

به قول یکی از بستگانمون می گهاز ی جایی به بعد مجبوری بشینی و تماشاکنی و کاری از دستت برنیاداین یعنی دیگه از ی جایی به بعد باید بی خیال شی و فقط اضمحلال ادمهات رو تماشا کنی!و فقط می تونی بگی: من اینجا هستم و می تونی رو من حساب کنین. و هر وقت طرف مقابل کمک خواست، حل کنی براش...به هر حال ادمها خودشون اند که بساط مرگشون رو فراهم می کننبرا همینه که می گم فراموشش کنیم که داریم چه مسیری رو طی می کنم در مورد اطرافیانمو بیا فقط به مسیر خودمون دو تا فکر کنیم که این مسیری که داری محبت می کنی برام وقت می ذاری فعلا تنها مسیر نجات دهنده ام هستبی رحمانه ست اما...خیلی نمی شه احساسی توزندگی پیش رفت ...و این یک هدیه ست و شاید یادگاری...برا اینکه بارها بخونم و یادم بمونه که باید چه کار کنم و غرق داستان نشم آزمودن...
ما را در سایت آزمودن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : azmoodano بازدید : 38 تاريخ : يکشنبه 12 شهريور 1402 ساعت: 21:27

a: خدا ریشه شون رو از بیخ بن خشک کنهb: ریشه چی رو؟یعنی برن دندون پزشکی و ریشه دندونشون رو بکنن؟امروز ی تیکه دندونم رو که شکسته بود دکترم، خیلی درد داشت.فکر کنم از ریشه کرده شد کار دردناکی باشه... در همه ابعادش...!!!دیگه چاره ای هم نداشت البته و جاش درد می کرد و ثل یک درد مزمن شده بود تو همین یکی دو روز که شکسته بود.قبلش استرسم این بود که چی باید بشه و چطور باید کنده بشه.اما الان دو روزه درد می کنه کمی تا نیمه ابر ولی بیشتر درگیریم اینهاست که ایا لابراتوار که داره روکش می سازه جاش خوبه؟ چقدر می مونه برام؟ اصلا مفیده برام؟! و این که چطور باید هزینه ۱۷ تا ۱۸ میلیون روکش همون دندون و دو تا دندون کناریش رو جور کم.گفتم که درد هم داشت خیلی...می بینی رفیق شفیقدندونه که کنده میشه درد نمی کشه زیاداین ما هستیم که گویا درد بکشیم.ما هستیم که هزینه ها رو می دیمحتی روکش بعدی هم درد نمی کشهباز همه دردسرها و دردها و هزینه هاش با ماست...به نظرت چی یا کی خوبه دقیقا؟منبر امروز تمام شد......به نظرت پست جدید با این منبری که رفتم برات بگذارم یا پاک کنم؟به نظرم با یک جمله اینترنشنال تمومش کنیم که ابعاد روانکاوانه و انسانی بگیره و به خودمون، درست زمانی که داریم اون دیگری رو دعای بد می کنیم، یادمون بیاره این منبرم رو...جمله خوب پانوشت:برای هم خوب بخواهیم... آزمودن...
ما را در سایت آزمودن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : azmoodano بازدید : 50 تاريخ : پنجشنبه 9 شهريور 1402 ساعت: 13:26